امشب میخوام سه تا قصه بگم براتون
یعنی برای سه تا گروه مختلف
ولی همش به هم وصلن
(خطاب به هموطنام)
با چشم رد پای ظلم و مثل رد پا رو برف (دیدن)
آخه عدالت علی سالهاس قهره با این شهر
اینجا باید سر به دار بدن قهرمان بشن (چرا)
از این منجلاب در تو بگو من چه ها بگم (تو بگو)
چرا من که خارجم حس کنم در کنارشم (ها)
از خاک ایرانه تخمه و ریشه ساقه برگ (همه ی خاک)
جسمی قطع رابطم و دلی وصله ثابتم (آره)
بدون فریادم اکوی صدای شماست (بدون)
میدونیم این دفعه با قبلیا حسابش جداست (آره)
مرغِ ولایت هم در خطره انقراضه و (تمومه)
آخرین روزاس میکنه منقارشو باز
بزار اختلاف و واسه صفحه های بعد (آه)
بیا نور و ببینیم از لای پرده های شب (بیا)
بی روح رد میشدم بدون حس از کنار هم
امروز دل ها به هم وصلن همه صف کنار هم
قصه ی باغ بزرگ
قصه ی شیر و پلنگ
قصه ی موش زرنگ
قصه ی باغ بزرگ
قصه ی گل قشنگ
(خطاب به نیرو های سرکوبگر)
قصه ی شیر و پلنگ
قصه ی موش زرنگ
آقای پاسدار، تو پاس چیو داری؟ (چی)
قاتل آبان، تو پاس کیو داری؟
سالیانه دور
ره راهیانه نور
ره دفاع از ناموس و مرزا آشیانه بود (چی شد)
حالا اطاعت کور کورانه
حامیان زور (آه)
راویه دروغ
سرباز مافیای پول (اِی)
غیر حسین توی ایران رونقی نیست (نه)
روح آزاده ی یه سری ها مردنی نیست (تا ابد)
بحث حق بحث آزادیه بحث اتحاده (میره)
بحث جنگ و بحث تجزیه مث شوروی نیست (نه)
دیپلماسی شاهکاره
بچه کشی راه کاره
سراتون بالا دارِ
کل ایران داغداره (خدا)
پنجره بیرون و نگاه رفتنتون آشکاره (خدا)
مستمم رو هدفن و قدمشون پایداره
قصه ی باغ بزرگ
قصه ی گل قشنگ
قصه ی شیر و پلنگ
قصه ی باغ بزرگ
قصه ی گل قشنگ
قصه ی شیر و پلنگ
(خطاب به سید علی خامنه ای)
قصه ی موش زرنگ
آقا بگو حالت چطوره (ها)
اینجا خونِ کف خیابونا بالا چطوره (چه خبر)
بگو میبینی یا نمیگن بهت مارای دورت (میگن یا نه)
دیدی آبانه شده واسه تو پایان دوره (آره)
قایم شدی توو سوراخ با صد تا محافظ
با یه دست بشمر چند رو مونده شب توو اتاقت (یک، دو، سه)
میکشنت بیرون از اون توو این نسل مبارز (آه)
ببین توو این کتابتون فصل خوشی نداره (نی)
حکومت امام زمان بچه کشی حلاله (آره)
هر یک کشته طلبت و هر چه فحشه حلالت
فرمانده خدافظ به تو و هر کی گفته سلام بهت
سال خونه
امسال سالمونه
مشت ها آسمونه (بالا)
سال آرزوئه