لاکداونه و نُهِ شب به بعد نمی شه تو خیابونا پرسه زد اگه کسی نشونه ای دید از خرابکاری و نگه بعد به من وای به حال همه اهلِ شهر دیده شده میخ می کارن سر راهِ همه گشتیا فراموش شده پسیا؟ احترام بالادستیا؟ !ایندفه رو که می گذرم ولی ملخک یه بار جستیا پسرک اینو شنید و رفت سوار چرخ از دم ساحل شنی گذشت آب می چکید از شلوارکش نمی گزید از این حرفا ککش گفت به خودش رکاب بزن تو موهات بپیچه بادِ گرم دور از حال بد، قیل و قال شهر خورشید درخشان بالا سر تا چشم کار می کنه خشکه چپ راست صنوبرا پشت هم مامان اگه کشته بشم تو غصه نخوری خوشگلم Vive le resistance شده تیکه تیکه بشیم پاش قطارو یا پس می گیریم یا همگیمون می ترکیم باش توی همین فکرا بود حرفاشو می کرد تکرار اون اشغالگر چشم دریده رو میندازیم بیرون مدرسه دیگه بسه اینم از انشامون لوییو می خوام و ژان و پی یِر کار دارم واسه سه تاتون When they poured across the border I was cautioned to surrender This I could not do I took my gun and vanished An old woman gave us shelter Kept us hidden in the garret Then the soldiers came She died without a whisper دوتا گلِ آبی رنگ چید از بوته ای که بالا می رفت از آلاچیقِ حیاط و با میخک دسته گلی ساخت که باریکلا گذاشتش روی میزِ مامان زمزمه کرد من پیشِ بابام یه نیگا به کوچه باریک انداخت ستاره نبود و تاریکِ هوا توی خونه های گرم آدمایی که از اینا فارقن مخمل آسمون بالاسر، تو هوا عطر بوته های گز دوس داره شنا کنه حرکات خیلی حساب شده راندِوو داره باندِشون باید اسمِ شبو اون صدا کنه دینامیت هست، فیتیله نیس جاش پنبه پیچیده خیس مارتیه میگه کافیه 22 میلیمتر بر ثانیه توام می دوی دیگه چیزی که نیس بوم صداشم لاتیه ریه هارو پُرِ بوی علف کرد و پا کوبید سوی هدف