حالا که کار کشید به اینجا باید بهت بگم جفتشون کشیده میخوان جفتشون کشیده میخوان اه،دورویی دورویی دروغگوترین مریض میزنی زمین حرمتو میشکنی سری نوبتت نیست ولی هستی هریس و تا میتونی میکنی کثیفه دنیا اره مثه تو نیست ولی کری بیشتر میفهمیشو میشی گیج تر بیشتر پیشو چونکه گیرکردی شدید شده پیچ در پیچ مسیر میفهمی رویه زمین پر از بیم کردی کمین داری بیم از این که راهتو پس بکشی یا که بری بیشتر پیش بیشتر بیش از میدونی اگه جم نخوری میگندی مردم اینو میگن هییی میخزی میترسی تردید داری بی تردید داری میشنوی بیشک میشنویم پس بزا بت بگم حالا که کار کشید به اینجا که میبینم هردوشونو جفتشون کشیده میخوان جفتشون کشیده میخوان گفتم بت صدو سیو سه دفه ثروتت صحته منه یکشبه جمش نکردم که بشکنه کج شه سوتونش یا به کفش بچیب به سفقش فارق از ترس که جنگ شه تو باید بترسی از درده ترکش که موتورم روشنه و دنیا رو ترکش شبگرده سرکشم هم سبکی نه نقاشییاتم عمرن هم دنگه من بشن من دردم از تو نیست تو خودت مخلوقی چیزی نمیدونی فقط محدود تویه بعد محدودی ولی مخروبهایی از درون بیرونت یه برج معمولیه سرت سبزه اره تنت ولی پر از کبودیه کم دیگه نمیشن رنگا جاش بپیچم جنگا که میشن مهرهان کشته اگه بخوام بمیرن درجا یا بخواب ببینن گنجارو به خاک بگیرم رنجاتو به هیچجا میدونم صد نفرم نمیوتنن بگیرن جامو پس بزا بت بگم حالا که کار کشید به اینجا که میبینم دوتا روتووو جفتشون کشیده میخوان جفتشون کشیده میخوان