لیلای رفتنی من هوای ابری سخن به ماه در گلوی من مجال تابشی نداد ز آه گفت و گوی من لالایی شبم شدی وداع صبحگاه من فراری غمت شدی ز روزگار و راه تن تو بارانی شتاب زده در این فصول خواب زده نگاه بی کرانه ای به عمق التهاب زده لیلای رفتنی من در انحنای جاده ها در عمق آن ترانه ها میان درد باده ها لالایی مرا بخوان در خواب های من بمان لالایی مرا بخوان امشب کمی پیشم بمان هوای ابری سخن به ماه در گلوی من مجال تابشی نداد ز آه گفت و گوی من لالایی شبم شدی وداع صبحگاه من فراری غمت شدی ز روزگار و راه تن لیلای رفتنی من در انحنای جاده ها در عمق آن ترانه ها میان درد باده ها لالایی مرا بخوان در خواب های من بمان لالایی مرا بخوان امشب کمی پیشم بمان امیرحسین شورچه