دوییدم من، دوییدم من راه خیس از خاکِ خونه رو، باز صدای زنگ، صدای زنگ خورد و بعد از شادی، بال پرواز دراومد باز، دراومد باز از شوق اون کوچه و شوق دریا لبم خندون، سرم سرمست، گریه یادم نیست، اشک و آه و غم دور از این کوچه، دور از این خونه است دلامون از شوق بارون، از شوق برفای روی ناودون گرم باد و بارون، دریا موجِ آروم، کرسی داغ و شاتوتا تو باغ دراومد حال ما خوب، چایی دورِ آتیش، غنچه روی شاخه میگه، باز بهار اومد لا لا لا لا، لا لا لا لا لا لا لا لا، لا لا لا لا لا لا لا، لا لا لا لا لا لا لا لا لا، لا لا لا لا پریدم من، پریدم من از خوابِ خاطراتِ کودکی، دیدم نه زنگی هست، نه رنگی هست، نه بوی باغ و بوم برفی هست همه سرگرم، شهرِ پر آدم، خونه ها سردن و شوق شادی نیست بهاری نیست، تنگ ماهی نیست، عشق و آرامش، تو خونه جاری نیست باد و بارون، دریا موج آروم، کرسی داغ و شاتوتا تو باغ دراومد حال ما خوب، چایی دور آتیش، غنچه روی شاخه میگه، باز بهار اومد لا لا لا لا، لا لا لا لا