گرمی این پلکام رو هم یه سر پناه خیس فکرام دورم صبح نرسیده نم کردو من به شکل نمایش کنارم مردمن یه خط بت میدن تا تهش بری ، یه فصل از کتاب که تهش بگی همون آدم خوبه بازم ول معطله اون که قصه بلده چرا هم رنگمه حالا تویی و دغدغه ی ریز و درشتت یا وسوسه ی سیب درسته که واسه خاطر یکی ما همه اینجاییم گیره درختیم همه این پایین خیره به ساعت روی دیوار به تاریکی روزام چه شبایی که بیدار موندم بی حساب با خودم بی ریا با دورم ببین تو این مسیر محتاج کیا که شدم هی. هرچی میری جلو خرابتر میشی نمیدونی به کی باید جواب پس بدی نشد یکی از این شبات رنگی هرجوری حالا تلاش کردی و دوباره میخوری چوب صبوری و زندگی پیرت میکنه تو همین جوونیات میخوای درست کنی میاری یه افتضاحی ببار و بعد یه مدت میزاری انتقامی بجاش هرچی میری جلو خرابتر میشی نمیدونی به کی باید جواب پس بدی نشد یکی از این شبات رنگی هرجوری حالا تلاش کردی و دوباره میخوری چوب صبوری و زندگی پیرت میکنه تو همین جوونیات میخوای درست کنی میاری یه افتضاحی ببار و بعد یه مدت میزاری انتقامی بجاش سردرگمم شک دارم درکم کنن چون از جنس پاییزم مشکلا روی پاهام مثل واریسن مثل کنه ، گاهی زیاده یا کمه حالمم خوراک ِ قدم های یه نفره مثل پاریسمو دوباره من از دیشب بیدارم منم مثل توام بی شک بیمارم با این فرق که. من اون بیمارم که تنها دکترش خودشه از این بیزارم هرکی میخواد کنترلش کنه هی اندیشه نمیمیره تا فسفر تو مخشه و مفت خور دورشه و جمجمه پُره شه من پیله میشم رو کلماتو کار نوتر بعد خیره سی شب رو ضربات جالب و کر کننده چیره بی شک به وضع و حال خودم پس مینویسم کاغذو پاره کنم من یه دل که پُر ترکشه ، یه اسم که بُلد تر میشه مشکلاتی که روز به روز بزرگتر میشه یه دوش آب گرم ، یکم بکن نورو کم یه چای تازه دم که حاضرن و لازمن تا نباشه فاز ِ بد و اخمات خنده بشن بگو به درک که مشکلا حل نمیشن مثل من باش تا رقبا ترک خورده شن حرف کم بزن ، عمل کن یکم هرچی میری جلو خرابتر میشی نمیدونی به کی باید جواب پس بدی نشد یکی از این شبات رنگی هرجوری حالا تلاش کردی و دوباره میخوری چوب صبوری و زندگی پیرت میکنه تو همین جوونیات میخوای درست کنی میاری یه افتضاحی ببار و بعد یه مدت میزاری انتقامی بجاش