وطنی (وطنی) ای (ای) بیا سرطان، قرمز، تف، گوله، گوله اشک نمیاد از چشام حتی دونه دونه رفیقا جای دشمن آستین تنگ مار نمیره بالا از این تن چیزی نمونده که بکنید برید بیاید مشتری بشیم خرید و فروش عشق تخم نفرت توی چش حسادت جای چیو میکنه پر مگه فلز میفهمه از حس چیزی؟ خودت تو خودت چی دیدی؟ این مهمه جز تو که نمیتونه کسی بگیره تصمیم اگه تغییر لازمی دیر نی تو کوچیکی دنیا بزرگ یاد میده بهت تا بکنی رشد انقدری بری بالا تا ترسات بریزه دل بشه قرص چیه؟ چی داری کم؟ خیره به وجدان خودت تو اتاقی که شده تیره پس داده رنگت آدم با نقاب قشنگه جرات و کی کرده درکش؟ مزه ی حقیقت تلخه آه، تلخه چی بر میاد از قلبت آیینه شکسته خودتی و خشمت نبریم از یاد تا غرق نشیم تو جابجایی رد بشیم از شب تاریک پیداش میشه نور ماه تو مسیر جنگ بود و کودتا ولی هنو رو پاهامم رو به رام خونی مالی کج و معوج پیدام بکن تو کوچه ها پوتین تو پا حساب جدا خونت رنگی به خون ما تشنه همیشه بدون شانس، آه بگو کی میریزه تاس وقتی گلوله تو صورته جاش؟ ها؟ بگو کی میریزه تاس؟ مشت گره خورده نمیشه باز، ای کی میریزه تاس وقتی گلوله تو صورته جاش، ای کی میریزه تاس مشت گره خورده نمیشه باز، نه نه نمیشه باز نه نمیشه باز وقتی گلوله تو صورته جاش مشت گره خورده نمیشه باز