از فراقت ای دوست جان به لب رسیده تا به کی فشانم خون دل ز دیده ♪ یاد آور آن روزی که دل بربودی از من وان عهد و پیمان بستن این پیمان شکستن ♪ رسم عاشقی اگر این باشد مرگ عاشقان چه شیرین باشد خوش که دل ز مهر تو برگیرم خسته جان بمیرم ♪ جانم سوزد از غم چون نا امیدم جز نومیدی از عشق آخر چه دیدم؟ ♪ به نگاهی مفتون گشتم به خیالی مجنون گشتم ♪ به نویدی خندان بودم به امیدی شادان بودم ♪ از تو دلبرم ستمگرم ندیده ام ز بس لطف و مهربانی ♪ دلم ز نا امیدی آمده به تنگ از این عمر و زندگانی ♪ دلم ز نا امیدی آمده به تنگ از این عمر و زندگانی اگرت در دل باشد هوسی نکنی زین پس با من ستمی فکنی از بن بنیان جفا نکنی با من جز مهر و وفا تا از عشقت باشم در کامرانی