از حرف های تو غزل از چشم های تو عسل با فصل روسری تو بوی ترنج میرسه دستاتو که به من بدی دستم به گنج میرسه از یه طرف با حس خوب از یه طرف با روی خوب تو میرسی و میرسم من به یه آرزوی خوب آباد میکنن منو ویرونه میکنن منو این چشم های لعنتی دیوونه میکنن منو باید یه لحظه از تو رو صد سال زندگی کنم آینده و گذشته رو تو حال زندگی کنم وقتی که من هر گره از موهاتو باز میکنم از بس که طول میکشه عمر دراز میکنم ♪ تا اومدی ببینی از چی گر گرفته شب من دیدی نفس های خودت کبریت میکشن به من وقتی محاله بودنت من فرض میکنم تو رو از راه دور با خودم هم مرز میکنم تو رو باید یه لحظه از تو رو صد سال زندگی کنم آینده و گذشته رو تو حال زندگی کنم وقتی که من هر گره از موهاتو باز میکنم از بس که طول میکشه عمر دراز میکنم