در این شب سرد، بیدارم و بس دلتنگ تو ام، درگیر قفس با هرچه صدا، با هرچه نفس: فریاد از تو ای عشق ♪ من از تو دل نمی کندم تو با من هم سفر بودی کنارت زندگی کردم تو از من بی خبر بودی جز داغ از تو ندیدم ای عشق خاموش یادت فراموش در شب سرد خاموشم و سرد با یاد تو من گفتم دل از این بیراهه بکن من خسته ام از آواره شدن فریاد از تو ای عشق