خسته م مثل یه قایق شکسته م که چشم رو درد دنیا بسته م چشای بسته ی تو کِی میبینه غصه ی منو خسته م که دیگه کوله بارو بسته م غم تو میمونه رو دستم چه بد دادی جواب گریه ها و غصه خوردنو دلت نخواست بمونی و باهام یه حس تازه تر بسازی دلت نخواست خطر کنی بیای همش می ترسیدی ببازی دلت نخواست نگو نشد میشد اگه می خواستی اما رفتی با اینکه خسته م عاشقم دلم می خواست یجور دیگه میشد ته مسیر زندگیمون دلم می خواست تا آخرش یه ریز ادامه داشت این عاشقیمون دلم می خواست تموم نشه نری تو بهتری از هر کی دیدم حالا می فهمم عاشقم خسته ام تو نیستی من همیشه هستم برات مهم نیست حتی یکم که کشتی دل من اینجوری به غرق گل نشست خسته م برای تو یه حس مبهم آخه چی میدونی تو از غم چجوری تو نفهمیدی چی میشه خیلی فاجعه س دلت نخواست بمونی و باهام یه حس تازه تر بسازی دلت نخواست خطر کنی بیای همش می ترسیدی ببازی دلت نخواست نگو نشد میشد اگه می خواستی اما رفتی با اینکه خسته م عاشقم دلم می خواست یجور دیگه میشد ته مسیر زندگیمون دلم می خواست تا آخرش یه ریز ادامه داشت این عاشقیمون دلم می خواست تموم نشه نری تو بهتری از هر کی دیدم حالا می فهمم عاشقم دلت نخواست بمونی و باهام یه حس تازه تر بسازی دلت نخواست خطر کنی بیای همش می ترسیدی ببازی دلت نخواست نگو نشد میشد اگه می خواستی اما رفتی با اینکه خسته م عاشقم