دل من در پی دیدار تو بد در به در است چشمت اندر قمر، اندر قمر، اندر قمر است تو دلت بی خبر از اینکه نگاهم به در است چه کنم عاشقم ای یار دست تو برای این دل چون بال و پر است تکیه بر بال و پرت میزنم اما خطر است تو دلت بی خبر از اینکه نگاهم به در است چه کنم عاشقم ای یار اهای مردم این شهر چه دیوانه ام امشب انگار که ماه امده در خانه ام امشب انقدر خرابم که دگر تاب ندارم تو با منی و تا به سحر خواب ندارم اهای مردم این شهر چه دیوانه ام امشب انگار که ماه آمده در خانه ام امشب انقدر خرابم که دگر تاب ندارم تو با منی و تا به سحر خواب ندارم تو امدی هر چه خواهی بکنی که در دلم پادشاهی بکنی، قرار من، بی تو ارام ندارم بیا بیا، ای همه هستی من، ستاره شو در شب مستی من، قرار من، بی تو ارام ندارم اهای ، اهای اهای مردم این شهر چه دیوانه ام امشب انگار که ماه امده در خانه ام امشب انقدر خرابم که دگر تاب ندارم تو با منی و تا به سحر خواب ندارم اهای مردم این شهر چه دیوانه ام امشب انگار که ماه امده در خانه ام امشب انقدر خرابم که دگر تاب ندارم تو با منی و تا به سحر خواب ندارم