جان من به لب آمد، صبرم سر آمد افتاده به دامت دل در گرُو ات دادم و ما را که ملامت من که عاشق نبودم شدم دیوونه عشق بلا بود شدم من بلا گردونت از من دل داده، بی تو چی میمونه دلبر جانم راحت دل را دیدم که آوردی به چنگ من تسلیمم دیگر بیا با من نجنگ وای از عشقِ زیبا و شور انگیزت هی تو میخندی هی من دلم میریزه راحت دل را دیدم که آوردی به چنگ من تسلیمم دیگر بیا با من نجنگ وای از عشقِ زیبا و شور انگیزت هی تو میخندی هی من دلم میریزه ♪ هر چه کوشیدم نشد آخر زمین گیرت شدم دل فراری بود از عشق و زنجیرت شدم ای بسوزد پیرِ عشق و عاشقی پیرت شدم به خودم آمدم و دیدم که درگیرت شدم راحت دل را دیدم که آوردی به چنگ من تسلیمم دیگر بیا با من نجنگ وای از عشقِ زیبا و شور انگیزت هی تو میخندی هی من دلم میریزه راحت دل را دیدم که آوردی به چنگ من تسلیمم دیگر بیا با من نجنگ وای از عشقِ زیبا و شور انگیزت هی تو میخندی هی من دلم میریزه