اجدادمان هم یادشان نیست تاریخ اما یاد دارد تاریخ ما با جوهر ذات تو و من الواح خود را مینگارد خود را نه تاریخ خود را پرس و جو کن بر خاک پاکت ذات خود را آبرو کن ای تو صدای بی صدایان جهان، ایران همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس قسم به نام خودت میخورم همینم بس تو گربه نه که تو بام کنام شیرانی همین که روی زمین تو مینشینم بس ♪ اگر کویری اگر باغ هیچ فرقی نیست همینکه خار و گلی در وطن بچینم بس نه خواب رفته نه رویای حال و آینده به روی نقشه اگر کوچکت نبینم بس تو کشور منو من راوی توام هرگاه در آفرین تو شعری بیافرینم بس همین که حک شده تاریخ سرزمینم بس قسم به نام خودت میخورم همینم بس تو گربه نه که تو بام کنام شیرانی همین که روی زمین تو مینشینم بس