رفتی ک من در نیمه تاریک این سیاره باشم رفتی ک مثل سایه ای روی زمین اواره باشم رفتی و جای خالیت را در کنارت حس نکردی رفتی و چیزی از عذاب انتظارم حس نکردی میسوزم اما اتش عشق تو خاموشی ندارد میمیرم اما داغ چشمانت فراموشی ندارد باید مرا باور کنی تنها ترین مرد زمینم تو در طلوع تازه ای من در غروب آخرینم من بی تو در شب های دلتگی اسیرم باورم کن من بی تو مثل تک درختی در کویرم باورم کن زیبای من در جشن میلاد تو و زیبایی تو من آخرین شمعم که میخواهم بمیرم باورم کن باورم کن باورم کن ♪ باید مرا باور کنی من با توام هرجا که باشی شاید تو هم دلتنگیم را حس کنی تنها که باشی با من ببار با من بخوان افسانه تنهاییت را با من بمان در چشم های من ببین زیباییت را من بی تو در شب های دلتنگی اسیرم باورم کن من بی تو مثل تک درختی در کویرم باورم کن زیبای من در جشن میلاد تو و زیبایی تو من آخرین شمعم که میخواهم بمیرم باورم کن باورم کن باورم کن