رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد ♪ ساقیا می بده و غم مخور می بده و غم مخور از دشمن و دوست که به کام دل ما آن بشد و این آمد که به کام دل ما آن بشد و این آمد ♪ مرغ دل باز هوا دار کمان ابروییست هوا دار کمان ابروییست ♪ مرغ دل باز هوا دار کمان ابروییست هوا دار کمان ابروییست ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد گریه آبی به رخ سوختگان باز آورد ناله فریاد رسد عاشق مسکین آمد سحرم دولت بیدار به بالین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد ♪ رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد گریه اش بر سمن و سوسن و نسرین آمد