ای ساربان آهسته رو، کآرام جانم میرود ای ساربان آهسته رو، کآرام جانم میرود آن دل که با خود داشتم، با دلستانم میرود آن دل که با خود داشتم، با دلستانم میرود محمل بدار ای ساروان، تندی مکن با کاروان محمل بدار ای ساروان، تندی مکن با کاروان کز عشق آن سرو روان، گویی روانم میرود ای ساربان آهسته رو، کآرام جانم میرود آن دل که با خود داشتم، با دلستانم میرود در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود ای ساربان آهسته رو، کآرام جانم میرود آن دل که با خود داشتم، با دلستانم میرود بازآی و بر چشمم نشین، ای دلستان نازنین بازآی و بر چشمم نشین، ای دلستان نازنین