پيری رسيد و فصل جوانی دگر گذشت ديدی دلا که عمر چه سان بی خبر گذشت پيری رسيد و فصل جوانی دگر گذشت ديدی دلا که عمر چه سان بی خبر گذشت ♪ ما را دگر چه چشم اميدی ز پيری است اميدی ز پيری است کز پيش من جوانی با چشم تر گذشت ديدی دلا که عمر چه سان بی خبر گذشت پيری رسيد و فصل جوانی دگر گذشت ديدی دلا که عمر چه سان بی خبر گذشت ♪ از دست کار من شد و جانم به لب رسيد جانم به لب رسيد از دست کار من شد و جانم به لب رسيد جانم به لب رسيد از پا در افتادم و آبم ز سر گذشت ديدی دلا که عمر چه سان بی خبر گذشت پيری رسيد و فصل جوانی دگر گذشت ديدی دلا که عمر چه سان بی خبر گذشت