توو سرم هر چی میرم عقبن
حتی وقتی اولم، با خودم لج کردم لج کردم
صدام جلو پام بود ولی توش نرفتم آره چون که خمینی نیستم
صد بار اومد فکر خودکشی پاش که رسیدم دیدم گوبینی نیستم
اتکا به دعام نبود به دو پام بود، وان یکادی کمیلی نیستم
در آمد بالا جمعیت کم توی تیمم، آره ولی کویتی نیستم
یاد گرفتم احمق نباشم، مسافر بی مقصد نباشم
مخزن راز توو مغزمه داش داد یاد نگران سقفم نباشم
بلند پرواز طبعم بلنده، رپ فارس هم از دم کلنگه
مغز لبات و خطم پر رنگه، توو تیم نیستی حتما دو رنگه
باز ادامه دادم، باز ادامه دادم، باز ادامه دادم
توو سرم هر چی میرم عقبن
حتی وقتی اولم، با خودم لج کردم
راه راست رو کج رفتم، پشیمونم ابدا
من فقط برد رو بلدم، آهنگ هامن سندن، سندن
متولد بیست بهمن، حرف توی سینمه قد آبان
رندم و شاعری پیشه کردم، یه نسل اومد دنبال رد پاهام
سرم گرمه روی سم کاری، دلم سرده مثل سنگ خارها
اگه میبریم این بازی رو دست ما نیست
ما ز بالاییم میریم پس به بالا
نزدیکن به جیدال کلمه ها
تا آخر عمر مثل فرح به شاه
هنوز الماس ها میرقصن وسط هال
هنوز کیمیا میکنه قلم ما
آسمون قطبیم کل سال رو
فقط ستاره میبینی دور ماها
شده جرم ما جادو با جمله ها
ولی ردیفه چون داریم مهر مارو
هی، ایمانمون، پایداره
من از آینده ام
تایلر نه ولی بد سازنده ام
میکنم فنی پک و پر پی نقدم
ولی هنوز به این آب و خاک پایبندم
یه روز تنها آرزوم بود که صحنه رو ببینم
رو سر مردم هر چی توو این مغزه رو بریزم
گوشِ جان بسپارن و نون قلبمو بگیرم
همینه نشده چند ساله شهرم رو ببینم
هر آنچه از دل بیاد به دل میشینه
دعوت عشق به ضیافته
توی این سینه جایی نمیمونه
پس دیگه برای کینه گفتار و کردار و پندار نیک
برای من دینه
توو سرم، باز ادامه دادم، باز ادامه دادم
باز ادامه دادم، توو سرم
نور زد و سر شد و شب هم اعلان دادش بهم
صدام واسه دل آرامشه که دل آرامشه
دخی از بلاروس میخواد بیاد میگم بلامانعشه
میگه تهم به کار وارده، میگم آره بزار وارد شه
بی خبر میام بگو به ما حادثه
که تا حالا مثلش ندیدی دوز بالاست میره حس لامسه
استعلام بگیر چون جنس ما توش عشق خالصه
باهاش میزدیم سر بدخواه رو بنزما بشه
بی خبر میام بگو به ما حادثه
که تا حالا مثلش ندیدی دوز بالاست میره حس لامسه
استعلام بگیر چون جنس ما توش عشق خالصه
باهاش میزدیم سر بدخواه رو بنزما بشه
توو سرم هر چی میرم عقبن
حتی وقتی اولم، با خودم لج کردم لج کردم