داد میزدم هی نرو دورتر دلم شده سر سوزن میگم حالم بده میگی زنگ بزن صد و پونزده رفیق تنهاییام هیچ کاری نداری بام میزدم در و دیوار اه چرا قهری بام کاش من و تو با چمدون بریم بشیم از همه دور من محو بر و روت شم هی شومینه کنار آتیشو با بوی عطر تو قاطی شد بپوشی پیرهن آبیتو دلمو هر بار شکوندی حرفاتو پس نگرفتی چقدر اون روزا قشنگ بود چرا عکس نگرفتیم تو که صد بارو باختی یه بارم درس نگرفتی چقدر اون روزا قشنگ بود چرا عکس نگرفتیم میگن چیزای خوب زمان میبره ولی من میگم بعضی وقتام زمان چیزای خوبو میبره زنگ زدم بهت صد و سی بار تکس دادم واسه صدمین بار موندم شبو بیدار چرا قهری بام تو قلب تو بودم منو خط زدی حیف هی داد میزدم نرو توام نشیدی حیف دلمو هر بار شکوندی حرفاتو پس نگرفتی چقدر اون روزا قشنگ بود چرا عکس نگرفتیم تو که صد بارو باختی یه بارم درس نگرفتی چقدر اون روزا قشنگ بود چرا عکس نگرفتیم