شاکی... از دست چراغ قرمز پشت... چهارراهم، رو مرز هرگز توی مجهولم روی معلومم زیر هرکولم یعنی ... تو زرد بین سه راهم گیجم، مسموومم کوهم... کاهم... این ورم اون ورم توی فکر ِ آدمای بی سرم تو سرم سبزِ و میپرم اما بین دیوارای بی درم پشت ویترین مونده انگار پیکرم آخرش ... خودمو... میخرم... ... آکوستیک گیتار سولو ... شاکی... از دست چراغ قرمز پشت... چهارراهم، رو مرز هرگز توی مجهولم روی معلومم زیر هرکولم یعنی ...