این شبا حالمو از عاشقای مست میخرم عاقلانه نه ولی صادقانه حرف میزنم دنبال اسممون تو قصه ها میگردی منم واست رو دست همه شاعرای شهر میزنم میام ایندفعه دیگه ممکن کنم محالتو میام بیفتم توی چاه فقط با طناب تو میدونی که ما هزار دفعه به دنیا اومدیم تا آخرش زمان من یکی شه با زمان تو داشتم فکر میکردم چی بت بگم اگه منطقی شه بحث اگه منطقی بگم یاید بدونی من یه لحظه قهرتم نمیکشم بریز به هم اتاقتو اعصابمو بهم بگو برم اگه نی ته قلبت پیش من چه بد که پس نمیده بس شبا سقفو میبینم که تخته خسته میشه حرف دارم باهات بیبی ولی چت که قد نمیده ، پس مهذرت که این سه شب بحثه تش به ایکه ختم نمیشنوی شبا صدا سمت چپ سینه من که بودنت برام بشه یه نقطه ی ضعف یه چیزی از معجزه ام معجزه تر یعنی بیای تو دنیامو قفل بشه در و کلیدشم بندازم یه جا گم بشه تش تو بمونی و من Chrose آدم خوبه ی قصه هامی نصف همه نصفه هامی مثل ما نی احتیاج به یه اتفاق بود و تورو دیدم اتفاقی یهو دیدم خود همون اتفاقی شبا تو قلبم و تو خوابم و تو یادمی شبا تو قلبم و تو خوابم و کنارمی اصلا چجوری باید راجبش حرف زد پر حسای عجیب که غیر ما واسه بقیه آدما غیر قابل درکن فقط اون میتونه ساده بفهمم پر قانون و منطقم اما بازم آخرش تابع قلبم میزارم رو مخم را بره عمدا که غرق شیم توی رابطه کم کم صورتت مثه ماهه چقد من میدیدمت ازین فاصله هرشب تو تنها دوم شخص مفرد منی به فرد من منحصر یعنی تو قرمز سبز زرد بنفش ، آبی نارنجیمی مکملمی تو جرئت قبل گفتن حقیقتی هنر دستی یا قدرت طبیعتی معتدل ترین زمین وسط دریا جزیرمی که نمیخوام بدونه جاشو هیچ کسی چون تو ، شخصی ترین حریممی افراطی ترین عقیدمی انگیزمی بیشتر از یه نیممی دلیل اینکه الان منطقیمی همیشه چپ سینمی میتپی Chrose شبا تو قلبم و تو خوابم و تو یادمی شبا تو قلبم و تو خوابم و کنارمی Outro خوابش که میبرد دوتا پلکّ به هم میرسوند ماجرای دیو و دلبرش رو به ته میرسوند اون سفید برفی لجباز قصه بود بار هزارمم اون سیبُ به لب میرسوند