یاه میگیره شب سرگیجه از اینجا به بعد دلا تنگ تر میشه همه چی گُنگه لمسم، بی حس و اینجا یه صداس که بَم تر میشه شب سایه آدما کمرنگ میشه زیر چشِ تنهایی ها اَ نم تر میشه میدونی همیشه داستان همینه ولی شبایی که تو نیستی شب تر میشه میگیره سراغم هی، یکی اونم دیوارِ اتاقمه گاهی دلم میخواد بگم که منم و فِلانی شما همه قلبِ اَ جا کنده حاجی با این جای خالی منو راحت بزارید نمیخواستم تنها برسم ولی همیشه وسط راه جا زد فِلانی بگو چجوری امیدو جاش دادی لا غم ها فقط دودا رو میکنی پاس کاری با هوا انگیزه نداری به فاک دادی باوراتو گذشت از ما شما شاد باشید آدما فقط میگردم دنبالِ روحم که تو این کالبد تهی کاشکی بِدمه کاشکی بزنه یه خواب عمیق به سرم دغدغم اینه پلکامو آشتی بدمش شبا سنگین میشه سینم از عمقِ این پرتگاهِ تلخ مینویسم یه قبرم که پنهونه زیر برفِ بهمن به درختای، بی برگِ شهر خیره میشم تمومِ شب تو این کابوس میمونم برا تمومِ کلمه هام تابوت میشدم تنِ سِرَّمو میکشم به زور بدون واسطه تو گذشتم بی فانوس میمونم شبا فقط بی رمقم و بی حال به هرچی که هَس میگم فقط بد و بیراه منم دلم میخواد بخوابم ولی فکرِ یه چیزی هر شب دهنمو میگاد الان اونایی که دورمن کمن چون فهمیدم همه جوره خودمم فقط اگه شبا از این طولانی تر بشن یهو دیدی حتی زیرِ قولمم زدم انقد دلم پُره که من اسلحم برا تو بزن خودت بزن شاید که فرق کنه شاید این عادت های همیشگی ولم کنه چقد حسم گهه روزای بدون درد و دل یه دیوونم که رپ کنه ولی هنو منتظرم زنده بشه یه خورشید رنگ شبو عوض کنه حالِ تو هم بگی نگی اینه یه وقتا بغل همه وِلی وَلی بی حس میدونی اون مرحلم که حرفاتو قورت میدی نمیزنی دیگه هنو نبضم لای دفترا میزنه فرق دارم با اونی که قبلنا دیدمش شب فکرا منو به قهقرا میبره مثِ یه مدادم که تا ته تراشیدنش شبا سنگین میشه سینم از عمقِ این پرتگاهِ تلخ مینویسم یه قبرم که پنهونه زیر برفِ بهمن به درختای، بی برگِ شهر خیره میشم تمومِ شب تو این کابوس میمونم برا، تمومِ کلمه هام تابوت میشدم این شبم رو به روشنی میره و من تمومِ شمع ها رو خاموش میکنم