Part I: شونه ها خمن از باری که داشت شدم ستاره چون تاریکه راهم کوبیدم پامو رو ثانیه ها برقصونم این زمینو با ریشه هام با صدا خنده ریختم اشک جوری که لو نرفت هیچ دفعه ش ساکن کویر اومدم از جنگلی که الان خبری نیست ازش گاهی پر خار بوده پام گاهی طناب پیچیده روی بال شبا غیب میشد حتی نور ماه و چیزی جز هیچ نبود تو چشام بودم تو زوال اما میگفتم به همه رو به رام با یه کوله بار پر اندوه و سوگ پونه ها امید شده بود سورئال Part II: نبودم طبیعی نه من همیشه با همه غریبی کرد تو خوابا یه نفرو ولی دیدم سری که کجه و صلیبی تن گفت بکن هرچی دیدی ندیدی رپ نوشتم حقیقت ولی بی ترس اون ،انگار تو خودمه تا ابد هنوزم میکنه شعبده با قلم میبینم رو دو بر کاغذم خونشو تو جوهر آخرم میگه طوفانی هم شد اگه جا نزن اه،دیدم راه دوره، باید حتی جلو بزنم از سرعت ساعتم نه خوبم نه بدم یه چیزی بینش رپمو تو و کی دیدی عینش؟ تو سرمم چیزی نی غیرش میباره کلمه میبینی سِیله همه چی فِیده صدا ها تو پیچ و خمه سرم گمه دیدم حتی سوبر، دیگه نمیشه گفت توهمه اینی که واقعی بوده یا نه،جوابش باشه به عهده ی خودت نتیجه نمیشه گرفت تو دو بیت بلند شو صبحه Part III: صبح به خیر صدا بودنو گفت تلف نکن بمون قفل تکست میکنی معجزه از لای کاغذای کهنه که تو جیب کُتِته خودشه گرگه،نمیکنه توبه که نمیدونه شده چش دنیا یه چی،بالاتر از دوزشه تو خودش انقد گمه که انگار تو یه جهان موازیه که شبش عین صبحشه روتین زندگی رو نمیخواد دوری کن که یونیفرم تو به تنش نمیاد خط میزد و رو کاغذا خط خالی نمیذاشت فهمید واسه هدفا به خیلی چیزا باید بدی بای به چارچوبا باید بدی فاک Ayy نباس بدی باج فقط صاف بری رات هرچی پرسیدن ازت جواب بدی راست فقط به خودت یه بار بدی شانس