دندونا زرد، مغز رد تو خیابون میزنه قدم
چپ چپ نگاه میکنه همه رو از دم عمداً
حرف زور هیچوقت نرفته تو کتش مثل درس
شر بوده ولی همه بهش میگفتن تنبل
الان ظاهرش یه هیولاست
ولی در اصل یه بچس
که اَ دست رفته، نداره راه واسه برگشت
یه دندست، تابلوئه از صد قدمی
میخواد جر بده همه رو، خسته است
عصبیه خندش
انقدر فقر و سختی کشیده که شده هفت خط
نه ترس داره نه وجدان، ولی کنارش بودن داره خطر
از هر راهی میخواد پول درآره
مهم نی هیچی واسش اصن دیگه
چون اون یه عوضیه
آدمای ضعیف تصمیمو میسپرن به قویا
اونا هم اول نفع خودشونو میبینن
مهم نی حق با کی باشه اصن
همه فقط طرف جیب پُر پولو میگیرن
کثیف زندگی میکنن چون که میدونن
قبل اینکه برسه یه روز خوب میمیرن
همه از چشم هم عوضی ان
ولی در اصل دارن انعکاس کار خودشونو میبینن
مغز رد، نشسته تو بنزش، نشئه است
رسیده به هرچی خواسته و سختی تنها چیزیه که نکشیده
دندوناشم میزنه برق
حقوق یه ساله تو رو میکنه یه شبه خرج
واسش یه بشکنه هرچی میخواد بخره
گوشن همه وقتی یه حرفی میخواد بزنه
فخر میفروشه به همه
قد میشکونه مث قند
کام بقیه رو میکنه تلخ
ولی هر بار به زندگیش نگاه میکنه میبینه بیخوده
خطو دیگه رسیده تش، یه روزی میخوره سم
خطرش حتی از اولی بیشتره
چون یه کارت تو جیبش داره
که از صد تا کاردم تیزتره
حتی میبره سر
مث آب خوردن میخوره حق
فکر میکنه چون مایه داره میکنه فرق
چون اون یه عوضیه
آدمای ضعیف تصمیمو میسپرن به قویا
اونا هم اول نفع خودشونو میبینن
مهم نی حق با کی باشه اصن
همه فقط طرف جیب پُر پولو میگیرن
کثیف زندگی میکنن چون که میدونن
قبل اینکه برسه یه روز خوب میمیرن
همه از چشم هم عوضی ان
ولی در اصل دارن انعکاس کار خودشونو میبینن
دندونا زرد، مغز رد تو خیابون میزنه قدم
میکشه کون به کون بهمن
روز به روز اَ قبل پست تر، بدتر
اولیو میبره شهر با دومی پی عشق و حال و کندن ازش
خوبه با همه جوره تا جایی که سود داره و صرف واسش
ابزارن آدما، سر میبره با لبخند
با همه بازی میکنه مث مهره های شطرنج
عقیدش اینه تعیین میکنه وسیله رو هدف
حقیقتو اَ بَره ولی ندیدنو بلده
میفهمه پَ به موقعش میشه نفهم
تنها سوتی زندگیشه تک پر بودنش و
عشق یه آدم هرزه است تو سرش و
این شده دلیل احمق بودنش
چون جای عوضی ها به همین سادگی میشه عوض