علامتی که هم اکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که: بوی جنگ میاد ، جسد های سوخته همرو به چشم میبینی خودت با چشات دستاتو باز میکنی جلو خلیجه عربی اشک میریزی دیگه باتوم نمیخوری خوبیش اینه بدیش هم ایکه که تاریخه تو به باد میره میدونی؟ اقتصاد دیگه معنی نداره واسه کشوری که حکومتی نیست سوارش شاید اوین دیگه نباشه ولی تو مجبوری واسه خواهرت تو اتاقش حبس ببری حس ترس میکنی بیمارستان های پر خبر های فوت صدای بمب سیاست همینه سربازا میجنگن میمیرن ژنرال ها مدال میگیرن بالا تری ها هم فلنگ میبندن . آره درست وقتی تو داری آرزوی مرگ میکنی یکی درست اونوره دنیا داره واسه من و تو یه نقشه میریزه روی کمرت خال میکوبن جای بمبا "زنده باد جنگ" همه چی بر عکس میشه یکی درست همینوره دنیا داره جای نقشه ریختن در میره روی کمرت جا خالکوبی جای بمباست زنده باد به رنگه پرچمه سفیدت من عاشقه صلحم ولی مجبورم بجنگم بدن یه عدد کلاش به دستم تیر تو خشاب گلنگدن کشیده آماده ی نبردم پلاک به گردن ولی خب این جگ دیگه تن به تن نیست موشک های هوا به زمین از عرش های کشتی شاید رنگه دشمنم نبینم ولی مجبورم واسه خاکم خون بریزم اشک های مادرم یادم نمیره حتی یه لحظه از ذهنم دور نمیشه میدونم نیومدم بیراه من یه سربازم تنها چیزی که منو کشونده اینجا ایرانه من یه چوبه دو سر گهم هم اینوریا منو زدن هم اونوریا میزنن منو حل نده تو صف خودم داوطلبم چون بنظرم جنگیدن بهتره از جیم زدن