هنوز دروغ می گم همون مشکل قبلی هنوز دروغ می گم همون مشکل قبلی هنوز تو روت میگم اینا مشکل من نیست همون مشکل قبلی گیجگام تیر کشید زیر میز مچاله ورق راضی نیستم ناامید از هر طرف پاچه ی رعیت پارست از دست منم بر نیومد بخیه با یه نخ وصله اش بزنم هنوز مغرورم به هیچی کمکی نکردم به هیشکی نمکدون من شکست و شوره بوی دهنت انکار می کنم که خوش یمنه قدمت تو جیبمونه فقر، فقر بریم دست بعد، بعد تمام هیچیتو بباز تو شرط اول منم نمکدون شکستم چشایی رو خیس کردم بار گناهام رو دوشمه به سنگینی هیچی دلم تنگه واسه کودکیم همون مشکل قبلی بهونه های الکی همون مشکل قبلی همون مشکل قبلی بهم گفتن یه اشتباهو دو بار نکن تکرار شعار دادم هزار بار که خالی نشه تهران حقیقت اینه که این شهر یه اشتباس جوونی منو کشت ولی باز کردم انکار نشستم نوشتم یادم رفت قلب پدرم نمازای مادرم تصادف برادرم یادم رفت چقدر دستمو گرفت خواهرم خواهری که نداشتم که بکنه باورم تنم نلرزید بدنم نفهمید تو گوره همون بامدادم من که هیچ وقت نفهمید غروبه ای کاش میخ من تو این سنگ نمی رفت نفهمید فرو رفتنش به معنی سقوطه هنوز همونم که بودم همون مشکل قبلی با خودم درگیر نه تاریکم نه روشن همون مشکل قبلی دوست دارم یه صندلی بذارم زیر پات بشینی زیر بامِ این خونه منو ببینی بی نقاب ببینی هنری که ازم می ریزه چه مشکیه لخت بشم به هیکلم بخندی بی لباس بدون ترس بدون صبر من خنده هامو کردم وقتی آخر می شدم بدون جر و بدون بحث چون بردن یه خوابه حاکم بیداره تو قدرت مدال ندادن به شهیدی که دشمن داده چون ما خوبیم اونا بدن پس عقل حکم می ده تمام مدالا مال ماست وقتی خشکسالی می شه می شم تشنه ی ترفیع همون مشکل قبلی همون مشکل قبلی همون مشکل قبلی