این واسه اونکه به هر سرکشی گفت نه جام زهر و دید و سر نکشید و گفت جنگ این واسه اونکه یه دکمه رو داد فشار کاش میدید بشارت میداد درد، فقر، زجر، ترس ترک سنگر، گوشت جلو توپ فوتبال، داور، بانک پنالتی دولت به ملت، کارت قرمز، معاف از خدمت به بشر یه دیوونه از ازل، یه فراری تا ابد این واسه اون ابر به شکل قارچ یازدهم ماه نهم، رسانه و قصههاش این واسه جورابای کثیف و مغزای شسته شده این واسه ما که اسممون نداره کشته مرده این واسه فیلسوفا، این واسه ژنرالا این واسه ژاپن، این واسه نژاد آلمانا واسه بازیای بچگی، لی لی و خط کشی این واسه آرش کمانگیر و مرزبانا این واسه اون قبری که با بولدوزر کندن هزار نفر، مثه سگ تو قبر رفتن این واسه فتوحات ما، این واسه فتح ما این واسه اون عوضیایی که شدن مرد سال این واسه زناشون، این واسه بچههاشون واسه رییساشون، واسه بردههاشون این واسه من که خستم از سوءبرداشت خستم از تریبون و خستم از اون حرفاش به یاد شوروی، داس و چکش و دسته بیل زنده باد کلاهک و زنده باد چرچیل شیر اتحاد جماهیر و اتحاد ایالت و اتحاد خوب نیس واسه این بی لیاقتا واسه کشف دنیای جدید، صادرات قهوه زنده باد یاد آمریکاییای مادر قحبه زنده باد صداقت، این واسه مصدق تقدیم به شاهنشاه بیسواد، تقدیم به مدرس تقدیم به پول نفت، تقدیم به عرب فقیر تقدیم به پرچمای سوختهی دیکتاتور کبیر اسمشو نگیم، بیاید اسمشو نگیم از ترس پشت میله جلو میلهها نریم واسه زندانی که ساختیم، یا چپیم یا راستیم جنگایی که کردیم، ما همدیگرو باختیم این واسه سیایی که سفیدارو زد، زیر شلاق واسه خواجهای که پاشد بین نامردا شاه شد این واسه گاندی، واسه مردم عادی جات تو عرشه زیرت فرش، نیازای مادی این واسه کودکان کار، واسه کم و کاستی حرف چرتی به اسم عدالت، اینجا جاش نی میای تو آینده سفر کنی ببینی چه بده زیر زنجیر تانک، صدای استخون شهرت تجاوز به مادرت، تن بی سر خواهرت بی صدا زجه بزن که جنگ جنس آهنه ؛[همخوان]؛ تیغ جنس آهنه، تیر جنس آهنه بمب از آهن، سیاست جنس آهنه آهن از آدمه، آه آدم از آهنه اشک بریز آدم که قلبت از آهنه ؛[قسمت دوم]؛ این واسه شیطانی که درون من زندهس تقدیم به مجرمی که واسه کودکا شد عبرت به یادبود تظاهر به کمک به فقر مجسمه ساختن از آهن یه ملت واسه کاوهی آهنگر که داد آهن آهنگمو رنگ کرد یه پرچم از عالم و آدم طرد خودمو پرت کردم از هر درهای نمردم فقط ریختم و شدم از آدما آدمتر من همونم که دیو و دید و از عشق گفت من همون آهنم که صدام در نیومد وقتی یه آهن دیگه ماشه رو فشار داد من همونم که به یاد سپرد، از چشم برد من همین لاشخور بیوجدان ترسوی لجنم من همونم که به سینه میزنم سنگ وطنم این واسه افغانستانیای که ازم دلش پره واسه اونا که غول آهنی با سنگ میزنن این واسه مردایی که زیر چکمه موندن خیلی محبت کنم یکیشون میشه پسرخوندم این واسه زنایی که از هر چی آهنه بیزارن ولی آهنربا شدن بین دخترای مختل واسه پولدارا که لختن از گرمای ساحل پختن زودتر از ما رسیدن و کل میز شام و خوردن تقدیم به بحثای مفصل که آخرش کشندهس سلامتی نابودی، ناباوری مقدس زوری که به سرنگ اعتیادت چربید واسه چرخ و فلکی که با یه دونه سکه چرخید کلاغی که بهت یاد داد از مترسک نترسی ترسی که مثه بچه به پای همهی ما چسبید واسه اونا که یه گوشهای گم شدن تو رویا به لکههای خونی میگن خواستهی خدا این واسه اون زنجیریای که رئیس این دنیاس واسه مادرای همه نژادپرستای دنیا واسه حماقت ابراهیم و سادگی بچهش واسه دروغی که بهت میگن باید باشی بندش اگه بگی نه جوابت میشه تیغ لب گردن تیغ از آهنه آهن یه دین کشندهس ؛[همخوان]؛ تیغ جنس آهنه، تیر جنس آهنه بمب از آهن، سیاست جنس آهنه آهن از آدمه، آه آدم از آهنه اشک بریز آدم که قلبت از آهنه ؛[اوترو]؛ ای کاش یکی بیاد دنیای منو درست کنه من این آرزو رو با خودم به گور میبرم ای کاش یکی پاشه همه آهنا رو ذوب کنه من با این آرزو خودمو به گور میبرم چون منم آهنم، منم یه آهنم منم یه آهنم، منم یه آهنم من منم یه آهنم چون منم یه آهنم من منم یه آهنم من منم یه آهنم چون من یه آهنم، منم یه آهنم منم یه آهنم، منم یه آهنم چون من یه آهنم منم، منم آهنم من منم یه آهنم، منم یه آهنم