چه روز بدی بود دیروز رو یادمه مثل روز روشنه که تاریکی بنی آدمه از خودم و این همه خطا میخوره بهم حالم اگه بزنم بیرون از خونه شاید خوشحالم بچه ها منتظرم بودن همیشه دم راه پله همون مسیر تکراری و پیش پا افتاده مچاله از درون از بیرون سرحال و تازه مگه چند تا چیز تو این دنیا کاملا محاله بگو رپ کن محبوب این آدما کیه؟ کی گنده بازیه چی میخوره لا لقمه هاش چیه؟ از کجا شروع کرده به چه انگیزه این همه ریسک وقتی خانوادت حتی هم زبونت نیست جونت ارزش نیست همه چیتو میدی دستت هیچ پاهات لخت ابرو صاف حتی درد بعد پیچ یا زخم زبون بعد نیش نه! جلو دارت نیست کاری بخوای بشه میشه به همین سادگی هممون کشیدیم درد آوارگی تو پارک های این شهر لعنتی رویا وا بدی آرزو با پای خودش بره از این دیوونگی رپ کن ایرونی پاره شد از افسردگی سرخورده از زبون پژمردگی این خاکی که ازمون ساخته غول های سر به زیر هر تخمی کاشتیم توش دراومد رخسار دیو زمین در حال مرگ و از ما بینندگی درد هیچی قد درد این نیست که تحرکی نباشه با تمرکز و کلامم گاهی بخودم میگفتم این بازی واسه من نیست ولی لازمه واسه بقای جوهر روانم درد هیچی قد درد این نیست که تحرکی نباشه با تمرکز و کلامم گاهی بخودم میگفتم این بازی واسه من نیست ولی لازمه واسه بقای جوهر روانم من هنوز باورم نمیشه خبر مرگ هر رفیقی که پخش میشه همه از خودشون میپرسن چی کم بود؟ چی میشد این یکی نمیرفت؟ اینم روش این چند روزم رفیق به عشق تو سیه پوش پدر تجربه سوخت پاره شد هرچی پیرهن بود چشم شستم چون میرفت تو دیدم دود دورم که خلوت شد فهمیدم چی بد بود هرچی جُستم بیشتر شدم از خودم دور صبور باش یه روز میرسی رو انقدر گفتم که هدفم عوض شد و ذوقم کور حالا دیگه فرق نمیکنه دیر یا زودتر چه برسم چه نه نمیگیرم جون این بچه مایه ها بهم میگن نا امید پوچ گرا بعد میرن خونه هرشب میرینن پول من اگه مخ چا قالتو توی عمق چال کنم با کل داراییم واست میگیرم گور بگیر خفه خون از بیان آزاد نگو تو سلول نمیگن میکروفونم کو باید از حل رد شد و با این مسئله عمر کرد همش هیچ و هنر پوچ و با هم همه تنها شده دیوان اشعارمون اوراق بی بها من بعد شیرجه زدن خوردم کف دریا