یکی را برای مذهب به صلیب می کشاندی یکی ره سیاه دیدی یکی ره سفید خواندی همه شهر های و هو بود یکی ره که مثل تو بود به نبردهای قومی سر کوره می نشاندی ♪ غم نان یک طرف بود غم جان به سوی دیگر دو سه مرد بین تابوت دو سه سگ پشت سنگر غم نان گرسنه تر شد غم جان پر از خطر شد همگی به نعره گفتیم که بس است جنگ دیگر ♪ چقدر سکوت کردیم چقدر خموش بودیم چقدر به خلوت خود غم جنگ را سرودیم چقدر به توپ بستیم چقدر گلوله خوردیم چقدر فرار کردیم چقدر زیاد مردیم غم نان یک طرف بود غم جان به سوی دیگر دو سه مرد بین تابوت دو سه سگ پشت سنگر غم نان گرسنه تر شد غم جان پر از خطر شد همگی به نعره گفتیم که بس است جنگ دیگر