خانه ی بی سقفه مارا آسمانی بودا نیست بین ما وا زندگانی ریسمانی بودا نیست دوستی ها محکما دیدار ها پیوسته بود پای دیوار جدایی نردبانی بودا نیست کاش میشد گذشته ها را پس بگیرم زنده باشم از وطن نفس بگیرم کاش میشد گذشته ها را پس بگیرم زنده باشم از وطن نفس بگیرم یگ پیاله صبح روشن یک سبد ابر بهاری بر سر هر سفره ای رنگین کمانی بودا نیست سال باران های تند و فصل تندر های سخت خانه ی دیروز مارا ناودانی بودا نیست خاندانی خانمانی دودمانی بودا نیست خاندانی خانمانی دودمانی بودا نیست کاش میشد گذشته ها را پس بگیرم زنده باشم از وطن نفس بگیرم کاش میشد گذشته ها را پس بگیرم زنده باشم از وطن نفس بگیرم خانه ی بی سقف ما را آسسسمانی بودا نیست بین ما وا زندگانی ریسسسمانی بودا نیست پای دیوار جدایی نرررردبانی بودا نیست سایه بانی بر سرا دلدگانی گرد هم کنج یک شهر قدیمی خاندانی بودا نیست سایه بانی بر سرا دلدادگانی گرد هم کنج یک شهر قدیمی خاندانی بودا نیست خاندانی خانمانی دودمانی بودا نیست خاندانی خانمانی دودمانی بودا نیست کاش میشد گذشته ها را پس بگیرم زنده باشم از وطن نفس بگیرم کاش میشد گذشته ها را پس بگیرم زنده باشم از وطن نفس بگیرم