از ازل خدای عالم خاک ما سرشته باهم در دل کتاب هستی نام ما نوشته باهم از ازل خدای عالم خاک ما سرشته باهم در دل کتاب هستی نام ما نوشته باهم جونم عمرم، زندگی سرابه عمر هستی، عمر یک حبابه بس کن دیگر، این همه بهانه با این فردا های بی نشانه کسی نمیدونه، کسی نمیدونه، کسی نمیدونه کسی نمیدونه، کسی نمیدونه، کسی نمیدونه ای چشمانت، چشمه های نور است ای لب هایت، ساغر بلورم جز چشم من، حرف آشنارو از لب هایت، قصه وفارو کسی نمیخونه، کسی نمیخونه کسی نمیخونه، کسی نمیخونه از ازل خدای عالم خاک ما سرشته باهم در دل کتاب هستی نام ما نوشته باهم از ازل خدای عالم خاک ما سرشته باهم در دل کتاب هستی نام ما نوشته باهم