می پرسی دستاتو چقدر میخوام میگم به قد هرچی الماسه هرکی اگه دستاتو بشناسه میگه که اوج نبض و احساسه می پرسی لب هاتو چقدر میخوام در وصف تو کاش مثنوی بودم تو رقص درویشان چرخانی من با تو شمس و مولوی بودم می پرسی چشماتو چقدر میخوام میگم به قد رنگای نقاش هر لحظه لبخند ژکوندی تو هروقت میخوایی چشم خود من باش ♪ میگم که شونه هاتو دوستدارم با رخت پشتبازی که می شناسی وقتی که از تنهایی سر میرم دریا میشم، دریای راس راسی میگی چقدر موهاتو دوست دارم میگم همینقدر که دلم تنگه یک تار مو از تو اگه کم شه پایان کار شعر و آهنگه، آهنگه می پرسی چشماتو چقدر میخوام میگم به قد رنگای نقاش هرلحظه لبخند ژکوندی تو هر وقت میخوایی چشم خود من باش