منم این چراغ بی شعله سرد منم این گوله درد این كه نشسته رو طاقچه پشت شب منم خورشید افسرده دل منم گلدون گل مرده گیج این كه نشسته رو طاقچه پشت شب زخمی داس پدر بزرگ مونده رو طاقچه اسیر راست می گفت آینه به من تو فقط برو بمیر تو فقط برو بمیر كی می گفت هوای تازه پنجه كشیده به شیشه كی می گفت روز همیشه كی می گفت شب نمیشه پاشو با چشات ببین مثل لیموی فشرده جسدش داره می افته توی رودخونه مرده توی رود خونه مرده منم این چراغ بی شعله سرد منم این گوله درد این كه نشسته رو طاقچه پشت شب زخمی داس پدر بزرگ مونده رو طاقچه اسیر راست می گفت آینه به من تو فقط برو بمیر تو فقط برو بمیر