سلامت می کنم ایران جوابم را بده صدایت می کنم ایران جوابم را بده من از پاییز می ترسم من از پاییز می ترسم که دارد پشت سر فصل زمستان را من از آن روز می ترسم من از آن روز می ترسم رسد عمرم به پایان و نبینم خاک ایران را --- --- به روی خاک تو رویید جسم ناتوان من به روی خاک تو ایران من وا شد زبان من به روی خاک تو گهواره ام را تاب می دادند به روی خاک تو معلوم شد نام و نشان من سلامت می کنم ایران جواتم را بده صدایت می کنم ایران جوابم را بده --- --- چه روزو روزگاری شد عجب گردو غباری شد چه سنگین انتظاری شد یکی قربانی خود خواهی جنگ آفرینان شد یکی از ترس جان در خانه ی بیگانه پنهان شد کجا پیدا کنم گم کرده یاران قدیمی را کجا پیدا کنم پاکیزه قلبان صمیمی را کجا کجا کجا سلامت می کنم ایران جوابم را بده صدایت می کنم ایران جوابم را بده سلامت می کنم ایران جوابم را بده صدایت می کنم ایران جوابم را بده