باز امشب دل من غرق گله شد بی تاب و بی رمق بی حوصله شد دردا که دوری دردا ای آرزوی فردا تو بیا تو بیا نداری خبر ز حال من نداری که دل به جاده می سپاری سحر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار سحر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار از من دیگر اثری در آینه نیست پیدا کن تو مرا این فاصله چیست ای معنی شعرِ ترِ من پرواز جاری در پر من تو بیا تو بیا سرگردانم بر سر کویت شب می بارد از سر مویت نداری خبر ز حال من نداری که دل به جاده می سپاری سحر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار نداری خبر ز حال من نداری که دل به جاده می سپاری سحر ندارد این شب تار مرا به خاطرت نگهدار مرا به خاطرت نگهدار (سحر ندارد این شب تار) (مرا به خاطرت نگه دار)