قاصدک هان! چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ گرد بام و در من بی ثمر میگردی گرد بام و در من بی ثمر میگردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری، نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند قاصدک در دل من همه کورند و کرند دست بردار، دست بردار، دست بردار از این در وطن خویش غریب دست بردار، دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصدک راستی آیا رفتی با باد؟ با توئم، آی، کجا رفتی، آاای راستی آیا جایی خبری هست هنوز؟ مانده خاکستر گرمی جایی؟ قاصدک، قاصدک، قاصدک ابرهای همه عالم شب و روز ابرهای همه عالم شب و روز در دلم میگریند، می گریند، میگریند در دلم میگریند قاصدک هان! چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی قاصدک هان! چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ قاصدک هان! چه خبر آوردی؟