یک طرف تو و شعر نخوانده یک طرف منِ در پیله مانده بین ما کوهی از آتش می بارد می بارد یک طرف تو و حرف نگفته یک طرف منِ هر شب نخفته بین ما مرزی از آهن می ماند می ماند هم قدم و هم مسیر من باش در سفرِ دورِ ما شدن بشکند این مرز آهنین، ای کاش بین تو و سرزمین من ♪ یک طرف من و پروانه بودن یک طرف من و آزادیِ من آرزو رخت حقیقت می پوشد یک طرف تو که از من نوشتی یک طرف تو که از شهر گذشتی بین ما عشقی از آتش می جوشد می جوشد هم قدم و هم مسیر من باش در سفرِ دورِ ما شدن بشکند این مرز آهنین، ای کاش بین تو و سرزمین من بشکند این مرز آهنین، ای کاش بین تو و سرزمین من (سرزمین من) بشکند این مرز آهنین، ای کاش بین تو و سرزمینِ من