هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد ♪ گه نوح شد و کرد جهانی به دعا غرق (خود رفت به کشتی) گه گشت خلیل و به دل نار بر آمد (آتش گل از آن شد) (دل برد و نهان شد) (گه پیر و جوان شد) یوسف شد و از مصر فرستاد لباسی (روشنگر عالم) از دیده یعغوب چو انوار بر آمد (تا دیده عیان شد) دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد (دل برد و نهان شد) (گه پیر و جوان شد) ♪ هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد (دل برد و نهان شد) (گه پیر و جوان شد) ♪ می گشت دمی چند بر این روی زمین او (از بهرِ تفرج) عیسی شد و بر گنبد دوار بر آمد (تسبیح کنان شد) (دل برد و نهان شد) (گه پیر و جوان شد) یوسف شد و از مصر فرستاد لباسی (روشنگر عالم) از دیده یعغوب چو انوار بر آمد (تا دیده عیان شد) دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد (دل برد و نهان شد) (گه پیر و جوان شد) ♪ هر لحظه به شکلی بت عیار بر آمد هر دم به لباس دگر آن یار بر آمد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد دل برد و نهان شد گه پیر و جوان شد