بعـد از این دیـگر نیـایم بی وفا حتی به خوابت می شوی تـنهـای تـنـها میدهم این سان عذابت ♪ بعـد از این دیـگر نیـایم بی وفا حتی به خوابت می شوی تـنهـای تـنـها میدهم این سان عذابت می روی امـا بـه دنـیـای فــراموشی با غم سردی که میدانم هم آغوشی می روی امـا بـه دنـیـای فــراموشی با غم سردی که میدانم هم آغوشی ♪ کاش از اول من به حالت بی وفا پی برده بودم تو فریـبم داده بـودی، من فریـبت خورده بودم راه مـن از راه تـو گشـته جدا دارم از تو من شکایت با خدا تـرک جانم کـرده ای جانا چرا بی وفایی، بی وفایی بی وفا؟ ♪ کاش از اول من به حالت بی وفا پی برده بودم تو فریـبم داده بـودی، من فریـبت خورده بودم راه مـن از راه تـو گشـته جدا دارم از تو من شکایت با خدا تـرک جانم کـرده ای جانا چرا بی وفایی، بی وفایی بی وفا؟