ای که رفته باخود دلی شکسته بردی این چنین بـه طـوفـان تـن مـرا سپردی ای کـه مهر باطل زدی به دفتر من بعد تو نـیامد چه ها که بر سر من بعد تو نـیامد چه ها که بر سر من ای خـدای عـالم چـگونه بـاورم بود آن کـه روزگاری پنـاه و یـاورم من بود سایه اش نماند همیشه بر سر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال وخسته ام رفتی و ندیدی که بی تو چـگـونه پــر شکسـته ام رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتی و خـیالت زمـانی نمیکند مـرا رهـا ای به دل آشنا تاکه هستم بیا وای من اگر نیایی رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال وخسته ام رفتی و ندیدی که بی تو چـگـونه پــر شکسـته ام رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتی و خـیالت زمـانی نمیکند مـرا رهـا ای به دل آشنا تا که هستم بیا وای من اگر نیایی ای خـدای عـالـم چـگونـه بـاورم بود آن کـه روزگاری پناه ویـاورم مـن بود سایه اش نماند همیشه برسر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من زیر لب بخندد به مرگ و پرپر من رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال وخسته ام رفتی و ندیدی که بی تو چـگـونه پــر شکسـته ام رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتی و خـیالت زمـانی نمیکند مـرا رهـا ای به دل آشنا تا که هستم بیا وای من اگر نیایی رفتی و ندیدی که بی تو شکسته بال وخسته ام رفتی و ندیدی که بی تو چـگـونه پــر شکسـته ام رفتی و نهادی چه آسان دل مرا به زیر پا رفتی و خـیالت زمـانی نمیکند مـرا رهـا ای به دل آشنا تا که هستم بیا وای من اگر نیایی وای من اگر نیایی وای من اگر نیایی