هیچوقت ربطی نداشت این حرفا به من همیشه میگذشتش لوکیو چیل میدونم سنگ شدم این اواخرم بم میگن آدم رکی شدی شل میکنی همش فولدی فوری خلی رونی خودت گم میکنی کلی خوردی زمین تند میدویی بازم پر میشدی از کلی امید بردی خب چی ؟! ذوق میکنی شدی خب کی ؟! هل میکنی به خودم نمیدم قول بی خودی وقتی رو کارم بودم من قفلی کلی دیدم رفیقام میدن رو تونی اودی دیگه درینکا قاطیه با لین و کودئین همه گیج و گمیم توی دنیایی که نیستش مال من بزارم کنار همه چیو بشم آدمی که بودم سابقاً همه تلخیای دنیا واسه من همه چی معلومه لای ترسام بخوام برگردم بازه در ببینم رویامو واضح تر بیدار شم از این خواب بد! آروم آروم دارم سر میشم انگار حس میکنم هنوز سفیدی تومه بارونمو میخوام سیل بشم یه بار خورشید میکنه اگه ببینیش کورت آروم آروم دارم سر میشم انگار حس میکنم هنوز سفیدی تومه بارونمو میخوام سیل بشم یه بار خورشید میکنه اگه ببینیش بزار بکشن کنار از رام بچشم تهران هر بار میشه تاریکتر واسه من باز نمیخوام گم شم لای آدماش نه سعی کردن جا برام تنگ کنن از اولم باورام فرق داشتن قبلنا تا الان فردام لای دفتر و کاغذام حرفامن کم شدن آدمای لِیم دورم دیگه اصن ندارمم میلشو نه خودم پُر کردم پیک خودمو همیشه پودم پی بردن همه عین شو اَن فقط اداشو بلدن فیک ِ کلاً لا گله گرگا قاطی شدم حتي بسوزه تنم ترجيح میدم آتیشو من راهیو رفتم که نداره جای رو تش اینا فقط باید بازیو ببینن اصلاً بلد نیستن بازیو نه حرفی نیست که تهش نصیحت نشه با این که ازشون هم مسیرم کجه واسه هرکاری که کردم نمیندازم سرو چون هنوز میدونم اینا نمیشناسن منو آروم آروم دارم سر میشم انگار حس میکنم هنوز سفیدی تومه بارونمو میخوام سیل بشم یه بار خورشید میکنه اگه ببینیش آروم آروم دارم سر میشم انگار حس میکنم هنوز سفیدی تومه بارونمو میخوام سیل بشم یه بار خورشید میکنه اگه ببینیش