بهار / حمیرا پرنده های در به در میان دوباره از سفر آسمان و پر می کنن سر بره از شعر و غزل میان بهارو سر کنن لبی دو باره تر کنن پرنده های عاشقو جیک بزنن خبر کنن برن به گل سر بزنن دور سرش پر بزنن یه تیکه آواز بخونن یه ریزه چهچه بزنن از باغ بی برگی گذشت بهاره پر میشه آسمون پر از ستاره میشه دل ای دل کنون قدم زد خاطر خواه و مست شد و رفت دوباره نمنمک آوازکی خوند با سنگ زد ومرغ و پروند یه مشتی ارزن پاشید و حیونی ها رو باز نشوند نمنمک آوازکی خوند با سنگ زد ومرغ و پروند یه مشتی ارزن پاشید و حیونی ها رو باز نشوند نشست و سادگیرو دید عشق های واقعی رو دید این همه دوست داشتنی رو پول نداد و مفتی خرید نشست و سادگیرو دید عشق های واقعی رو دید این همه دوست داشتنی رو پول نداد و مفتی خرید پرنده های در به در میان دوباره از سفر آسمان و پر می کنن سر بره از شعر و غزل میان بهارو سر کنن لبی دو باره تر کنن پرنده های عاشقو جیک بزنن خبر کنن برن به گل سر بزنن دور سرش پر بزنن یه تیکه آواز بخونن یه ریزه چهچه بزنن از باغ بی برگی گذشت بهاره پر میشه آسمون پر از ستاره میشه دل ای دل کنون قدم زد خاطر خواه و مست شد و رفت دوباره نمنمک آوازکی خوند با سنگ زد ومرغ و پروند یه مشتی ارزن پاشید و حیونی ها رو باز نشوند نمنمک آوازکی خوند با سنگ زد ومرغ و پروند یه مشتی ارزن پاشید و حیونی ها رو باز نشوند نشست و سادگیرو دید عشق های واقعی رو دید این همه دوست داشتنی رو پول نداد و مفتی خرید نشست و سادگیرو دید عشق های واقعی رو دید این همه دوست داشتنی رو پول نداد و مفتی خرید