اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خود خو اهی فقط خود را پسندیدم گناهم را ببخش . گناهم را ببخش اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی گناهم را ببخش . گناهم را ببخش اگر تو مهربان بودی و من نامهربان بودم برای دیگران سبز و برای تو خزان بودم اگر تو با تحمل مست از خود خواهی ام کردی اگر من بی سبب گه با خشم بی امان بودم گناهم را ببخش . گناهم را ببخش اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من عدالت را اگر کشتم به حکم حس خود خواهی پشیمانی که هستی سالها هم آشیان من گناهم را ببخش . گناهم را ببخش