یه غریبه اومد از راه با من آشنا شد با تمام خستگی هاش با من هم صدا شد خونه دل از محبت گرم و با صفا شد به غرور گذشته رسیدم به هوای گذشته پریدم چی بگم ندونستم که غریبه هر چی باشه یه غریبه است ♪ ندونسته دلمو به غریبه سپردم اون غریبه رو ساده شمردم گول چشم سیاهشو خوردم رفت از این شهر که دلم رو به خون بکشونه جون من رو به لب برسونه جای دیگه آتیش بسوزونه ندونستم که غریبه هر چی باشه یه غریبه است ♪ ندونسته دلمو به غریبه سپردم اون غریبه رو ساده شمردم گول چشم سیاهشو خوردم رفت از این شهر که دلم رو به خون بکشونه جون من رو به لب برسونه جای دیگه آتیش بسوزونه ندونستم که غریبه هر چی باشه یه غریبه است