وقتی که نامه تو امروز اومد به خونه از جا پرید و خندید باز این دل دیوونه نگاه به خطت کردم که مثل شعر نابه مثل نسیم خاموش تو انتهای آبه کنار صد گلایه میون حرف مرموز دیدم نوشته بودی گذشته عید نوروز دیدی بهار دوباره نشسته روی توچال تن زمین برفی شده دوباره خال خال بهار کوچه باغا یخ حوض و شکسته یه تک گل بنفشه توی حیاط نشسته مثل نوازش خواب شده هوای شمرون بوی بهار گرفته خیابونای تهرون نوشته ای که اینجا خای شماها خالی که میرسه به آخر این دوری خیالی بهار که میشه هر سال پرستو بر میگرده میاد دوباره تهرون دلم هواتو کرده ♪ نامه تو تا که خوندم گذاشتمش رو طاقچه رفتم کنار شیشه نگاه کردم به باغچه همسایه توی باغچه نهال تازه ای کاشت نهالو بو کشیدم بوی غریبه ای داشت نه سبزه مال من بود نه آسمون آبی دلم به گریه افتاد یه گریه حسابی دلم میگفت با فریاد به ابر و باد و بارون که ای گروه آزاد برین به شهر تهرون بگین سلام ما را به شهر آشنایی بگین چه میکشیم ما از این همه جدایی بگین که راه ها بسته غم تو دلا نشسته پرستوی مسافر بال و پرش شکسته بگین دل مسافر پیش دل شما بود ما بی وفا نبودیم زمونه بی وفا بود بهار که میشه هر سال پرستو بر میگرده میاد دوباره تهرون دلم هواتو کرده شهر من بوسه بر خاکت استواریت را میستایم به امید دیدار به امید دیدار