تب چشماات یه بار دیگه شکستم دااد تو دلم زلزله راه افتااد به خدا بد کاری دستم دااد یه بار دیگه شکستم دااد تب چشمات تب چشماات منو سوزوند و زمینم زد شایدم زندگی چشمم زد چه بلایی سر من اومد امان از چشمای خوشحاالت منو ول نکن تو این حالتم آخه من فقط با تو راحتم دیگه آب از سر من رد شده تو که مهربون بودی چرا اون چشا باهام بد شده تو نفس نفس هوای منی تو رو این زمین خدای منی واسه من مهمه آرامشت ولی تو دلت می خواد، دل بیقرارمو بشکنی تب چشمااات مث آفتاب تابستونه داره چشمامو می سوزونه یه چیزی توی نگاهاته با همه فرق داره دیوونه تب چشمات تب چشمات یه جوری داغه که تب کردم نمی تونم دیگه برگردم تو یه چیز دیگه ای واسم با همه غیر خودت سردم منو ول نکن تو این حالتم آخه من فقط با تو راحتم دیگه آب از سر من رد شده تو که مهربون بودی چرا اون چشا باهام بد شده تو نفس نفس هوای منی تو رو این زمین خدای منی واسه من مهمه آرامشت ولی تو دلت می خواد، دل بیقرارمو بشکنی