شاید صدای بارونو نشناسم اما صدا پاتو چرا شاید که دیگه هیچیو حس نکنم اما نفساتو چرا آخه هر شب نفسات توی هوامه هر جا میرم اسمت رو لبامه شاید که راه خودمو گم بکنم اما راه قلب تو نه دوری هرکیو تحمل میکنم اما دوری تو رو نه آخه دوریت واسه قلبم خود درده یادت منو باز دیوونه کرده شاید یه شب بارون شاید یه شب دریا دست منو بذاره تو دستات شاید همین فردا ببینمت آروم بگیرم باز شاید یه شب بارون شاید یه شب دریا دست منو بذاره تو دستات شاید همین فردا ببینمت آروم بگیرم باز شونه کردم موتو با هر گره که وا شد پیش روی من یه راه تازه پیدا شد مگه این روزا رو بی تو میشه تکرار کرد تو یه خوابی که ازش نمیشه بیدار شد شاید یه شب بارون شاید یه شب دریا دست منو بذاره تو دستات شاید همین فردا ببینمت آروم بگیرم باز شاید یه شب بارون شاید یه شب دریا دست منو بذاره تو دستات شاید همین فردا ببینمت آروم بگیرم باز