ز خاک من اگر گندم بر آید ز خاک من اگر گندم بر آید از آن گر نان پزی ، مستی فزاید از آن گر نان پزی ، مستی فزاید خمیر و نانبا ، دیوانه گردد تنورش بیت مستانه سراید ز خاک من اگر گندم بر آید ز خاک من اگر گندم بر آید از آن گر نان پزی ، مستی فزاید از آن گر نان پزی ، مستی فزاید خمیر و نانبا ، دیوانه گردد تنورش بیت مستانه سراید میا بی دف ، میا میا بی دف ، میا بی دف به گور من زیارت که در بزم خدا غمگین نشاید ز خاک من اگر گندم بر آید از آن گر نان پزی ، مستی فزاید از آن گر نان پزی ، مستی فزاید خمیر و نانبا ، دیوانه گردد تنورش بیت مستانه سراید بدری زان کفن بر سینه بندی بدری زان کفن بر سینه بندی خراباتی ز جانت در گشاید خراباتی ز جانت در گشاید خراباتی ز جانت در گشاید مرا حق از ، مرا حق از می عشق آفریدست همان عشقم ، همان عشقم اگر مرگم بساید مرا حق از ، مرا حق از می عشق آفریدست همان عشقم ، همان عشقم اگر مرگم بساید منم مستی ، منم مستی و اصل من می عشق بگو از می ، بگو از می به جز بگو از می به جز مستی چه آید منم مستی ، منم مستی واصل من می عشق بگو از می ، بگو از می به جز بگو از می به جز مستی چه آید مرا حق از می عشق آفریدست همان عشقم ، همان عشقم اگر مرگم بساید