با این غروب از غم سبز چمن بگو با این غروب از غم سبز چمن بگو اندوه سبزه های پریشان به من بگو اندیشه های سوخته ارغوان ببین رمز خیال سوختگان بی سخن بگو شوق جوانه رفت شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر ای باد نوبهار ای باد نوبهار ز عهد کهن بگو ♪ از ساقیان بزم طربخانه صبوح از ساقیان بزم طربخانه صبوح با خامشان غمزده انجمن بگو زان مژده گو که صد گل سوری به سینه داشت وین موج خون، وین موج خون وین موج خون که می زندش در دهن بگو ♪ سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد این ماجرا به آینه دل شکن بگو آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو آن سرخ و سبز سایه بنفش و کبود شد سرو سیاه من ز غروب چمن بگو ز غروب چمن بگو ز غروب چمن بگو